Ranitidine

For The Painful Stomachs

30.5.06

به دنبال تو

دستم تو دماغم بود که یهو پیداش شد:
- چی کار می کنی؟
- هیچی، داشتم دنبال تو می گشتم !

28.5.06

چت - کلاس گذاری - شب

:D (2:49:58am): :*
:* (2:59:58am): :|
:( (3:00:00am): :D

25.5.06

Written For Who ?

کتاب مثل دوست نیست؛ دوست مثل کتابه.
جذب طرح روی جلدم شد،

منو تا وسطا خوند،

دستشوئی اش گرفت،

لام یه نشون کتاب گذاشت،

و دیگه برنگشت.

20.5.06

آدم های محو

تیک تاک آدم های محو
در شب،
وقتی صدای دیگری نیست
شنیده می شود.
شاید روزی
تیک تاک هایشان را یکجا جمع کنند؛
و فریاد بزنند: ما هم هستیم !

18.5.06

همزیستی مسالمت آمیز معلولان

الآن از پنجره صحنه عجیبی رو دیدم.
در یک اتومبیل پسری بود که با تنها دستش رانندگی می کرد،
و دختری که هر سه تا دستش رو روی پاهاش گذاشته بود.
می دونم داری به چی فکر میکنی:
اینکه رانندگی با یه دست خیلی سخته !

17.5.06

فرار

باید فرار کرد از جمع آدم های مزخرف؛
رفت به دستشویی،
و نفس عمیق کشید.
تحملش آسانتر است؛
به خصوص وقتی که می دانی چه بویی در انتظار توست.

16.5.06

Profile

نمی کشم: منت، سیگار
ندارم: موبایل، خدا
نمی بندم: خالی، در را از پشت
نمی فهمم: تکنیک پالس، خودم
دیگر نمی خواهم: عشق بدون سکس، سکس بدون عشق، تو

14.5.06

بهانه

گر زل زدم بر چهره ات...... گمان مبر می خواهـمت
کنجکاو بودم به کجـــــا...... می نگری با دودی* ات

*مقصود عینک دودی است که آنرا روی پیشانی، گریبان و در نهایت روی چشم گذارند.

12.5.06

باز بهتر از اظهار عشق های تو

باید با رفتگر محله صمیمی برخورد کرد.
اوه؛ نه اونقدر که مجبور شد تن داد
به در آغوش کشیدنی با دست های بی نهایت کثیف،
و به بوسه ای از لبهای چروکیده غنچه شده.

10.5.06

در نمایشگاه کتاب

بیشتر اعتقاد پیدا می کنم به گفته بوبن:
در جایی که چیزهای بیشتری وجود دارد، چیزهای کمتری می توان پیدا کرد.

9.5.06

آداب معاشرت در خیابان

به آدم های نا بینا به چشم معلول خیره نشوید. بهشان برمی خورد !

7.5.06

زر مفت

در وضعیتی عاشقانه و با لحنی کاملاً عاشقانه می گه
- می خوام که دیگه با هم دوست نباشیم؛
- [با بهت] چرا؟
- این اتفاق باید دیر یا زود می افتاد !!!
مثل اینه که یه پرس چلو کباب رو بریزی تو چاه توالت،
و بگی این اتفاق باید دیر یا زود می افتاد.

پ.ن: فکر کنم وقتی دسته گوشتکوب رو بهش نشون دادم فکر کرد که چیزای دیگه ای رو می تونه جانشین من کنه ! دوباره دارم با یه فاحشه طرح دوستی می ریزم.
فاحشه ای به نام تنهایی .

6.5.06

تدبیر

گویند ژاپنی ها برای محافظت منزلهایشان به جای سگ از جیرجیرک استفاده می کنند؛
هر گاه غریبه ای نزدیک شود،
جیرجیرشان متوقف می گردد !


5.5.06

بلا ؟

اون [به گمونم مونث]: خودش که نمی فهمه آخه.
من[به گمونم مذکر با حرص]: آخه چطور دلت میاد گربه ات رو اخته کنی ؟
داشتم فکر می کردم نکنه خدا هم وقتی داشت منو می آفرید به فرشته ها گفت: «خودش که نمی فهمه» !

پ.ن : نیشتو ببند. نگفتم صرفاً همون بلا رو سرم آورد.

4.5.06

مزه

دوغ خودش بی مزه نیست؛
اما اگه پارچ شیر رو با دوغ اشتباه بگیری
و به قصد شیر دوغ بخوری
بی نهایت بی مزه ست.
هم چنین است نزدیکی با تو
به قصد دوستی.

3.5.06

آینه رانیتیدین یا جنبه انتقاد پذیری

هر کی فکر می کنه وبلاگم پیشرفت کرده،
بدونه که خودش پیشرفت کرده.
هر کی هم فکر می کنه وبلاگم پسرفت کرده،
بدونه که خودش پسرفت کرده.

1.5.06

عاشقانه های یک زوج

آری؛ با تو می شود رفت تا آسمان ها
تا فراسوها
فعلاً اما
بشین تو آشپزخونه یه چیز درست کن بخوریم که مردیم از گشنگی !