Ranitidine

For The Painful Stomachs

30.10.06

Bicycle In Cycle

چقدر سفت شده پدال دوچرخه دونفره دوستی مان زیر پایم.
حالا یا من خسته ام؛
یا شیب زیاد شده.
شاید هم،
تو دیگر رکاب نمی زنی.

28.10.06

You Doubt, So You Love ME or You Love, So You Doubt?

جفت ها شک می کنند
نه به همدیگر؛
که به دوست داشته شدنشان توسط همدیگر.

24.10.06

Noisy Inside

ته دیگ عشق اول را هر چقدر که بسابی،
چه با اسکاچ دوست داشتن های بعدی،
چه با سیم ظرفشویی عاشق شدن های بعدی،
از دلت پاک نمی شود.
حالا تو هی بساب؛
و هی از صدای ناهنجارش
سردرد بگیر.

21.10.06

خوش بین

ساعت من هنوز کاملا خراب نشده؛
حداقل یک بار در روز زمان را درست نشان می دهد.

17.10.06

Have You Ever Understood The Spiders' Language?

آخرین ابراز علاقه ام،
درست مثل آخرین تقلاهای یک عنکبوت بود،
برای فرو نرفتن در چاهی که به رویش شلنگ گرفته بودی،
و زمزمه می کردی،
«نمی دانم این لعنتی از کجا وارد وان زندگیم شده.»

15.10.06

در ماشین رفیق

حالم بهم می خورد،
نه از تکانهای شدید دستی کشیدن هایش؛
که از قیافه اش.
انگار که لذت می برد از این که به لاستیکها تجاوز کند،
و از صدای آه کشیدنشان،
احساس قدرت کند.

12.10.06

Smells Like Others

- من با بقیه فرق دارم پویا !
دیده ای آشغال ها با همه متفاوت بودن محتویاتشان،
یک بو را می دهند ؟

10.10.06

Sex

بدیش این است که کسانی بیشتر اظهار نظر می کنند که تعداد شلوار پایین کشیدنشان از تعداد دستشویی رفتنشان تجاوز نمی کند.

7.10.06

Bald Family

موهایم هم مثل من حق دارند خسته بشوند از اینکه یک نفر دائم چپ و راستشان کند یا بگوید به این حالت باش یا صاف وایستا.
موهایم هم مثل من حق دارند تهدید کنند که می روند و بر نمی گردند.
موهایم هم مثل من می شنوند «گور بابات».

5.10.06

تو منو چند تا دوست داری ؟

من تو را دوست دارم؛ و نیز تو را؛ و تو را هم؛ همچنین تو را؛ همانقدر که تو را.
و تو چقدر مرا دوست داری ؟
به تعداد «تو»هایی که دوست داشتی تو باشی،
از پنش تا.

3.10.06

"انسان با فرا رسیدن مرگ از حقیقت آگاه خواهد شد"

حتی اگر دینشان راست باشد،
از این نمی ترسم که خدایشان مرا به جهنم بفرستد.
از این می ترسم که بخواهد مرا به حقیقت آگاه کند.
جبرئیلشان را بفرستد: «پویا ! بگذار آگاهت کنم. تو به یک جای آن دختری که آنقدر دوستش می داشتی هم نبودی .»

1.10.06

Standing Here, Naked, Shivering .ُ

جفتمان رفته بویم زیر دوش گرم رابطه مان و آخیــش می گفتیم؛
نمی دانستم آب که قطع شود این قدر سردم می شود.
اهه...
لباس هایم کو؟
نکبت لباس های مرا هم با خودت بردی ؟