دیالوگ
- این رفیق ما از کی اون توِه ؟ [به دستشویی اشاره می کند.]
- از وقتی اونجا رو پیدا کرده.
- نکنه برای رفیق ما اتفاقی افتاده باشه ؟
- شاید.
- چه اتفاقی ؟
- عاشق شده.
- پس چرا من نشدم ؟
- چه ربطی داره ؟
- بهتون که گفتم. ما از بچگی با هم بودیم. با هم راه می رفتیم. با هم غذا می خوردیم. همه جا با هم بودیم.
- پس چرا اون تُو نیستی ؟
- [با مکث و تردید] خب عشق با دستشویی رفتن فرق داره. این طور نیست؟ ... چرا، یک کمی فرق داره.
- از وقتی اونجا رو پیدا کرده.
- نکنه برای رفیق ما اتفاقی افتاده باشه ؟
- شاید.
- چه اتفاقی ؟
- عاشق شده.
- پس چرا من نشدم ؟
- چه ربطی داره ؟
- بهتون که گفتم. ما از بچگی با هم بودیم. با هم راه می رفتیم. با هم غذا می خوردیم. همه جا با هم بودیم.
- پس چرا اون تُو نیستی ؟
- [با مکث و تردید] خب عشق با دستشویی رفتن فرق داره. این طور نیست؟ ... چرا، یک کمی فرق داره.
<< Home