دیالوگ : رانندگان ناشی
می گه: «وقتی داشتم می پیچیدم، دستم خورد به برف پاک کن.
واسه اینکه جلو دختره ضایع نشم، آب پاش رو هم زدم.»
می گم: «زکی! من خاموش کردم.
واسه اینکه جلو دختره ضایع نشم، پیاده شدم و کاپوت رو زدم بالا.»
واسه اینکه جلو دختره ضایع نشم، آب پاش رو هم زدم.»
می گم: «زکی! من خاموش کردم.
واسه اینکه جلو دختره ضایع نشم، پیاده شدم و کاپوت رو زدم بالا.»
<< Home